ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
لطف بى حدّ کریمان قابل توضیح نیست
رغبتِ آنان به مهمان قابل توضیح نیست
با لباسى مندرس در میهمانىِ خدا
همنشینى پیش سلطان قابل توضیح نیست
وقتى از هر قطره دریاى ندامت مى چکد
گریه ى عبد پشیمان قابل توضیح نیست
با هزاران توبه و لطف خداى مهربان
کج روى در عهد و پیمان قابل توضیح نیست
معصیت هایی که کردم را تو میدانى و من
گفتنش بر این و بر آن قابل توضیح نیست
سینه ى غرق گناهم از دعا سودى نبرد
رویش گل در بیابان قابل توضیح نیست
در جوابِ عطر و بویى که زده زهرا به شهر
بى حیایى هاى تهران قابل توضیح نیست
آرزو ها حبس کرده بنده را با این حساب
نور در پایینِ زندان قابل توضیح نیست
من ضمانت نامه از مشهد برات آورده ام
لطفِ آقاى خراسان قابل توضیح نیست
این که خاکم شد نجف به هیچ کس مربوط نیست
پاکىِ سگ در نمکدان قابل توضیح نیست
صبح قرآن خواندم و در فکر این رفتم که واى
کربلا ، سرنیزه ، قرآن قابل توضیح نیست
روضه اش این سوی میدان گریه های زینب و
روضه اش آن سوی میدان قابل توضیح نیست
هرکه با هرچه به دستش داشت او را زجر داد
قتلِ صبرِ صیدِ بى جان قابل توضیح نیست
بانویی که بود عنانِ مَرکبش دستِ حسین
رفتنش با نیزه داران قابل توضیح نیست