ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
با نگاهی هر که را خواهی تو آقا می کنی
کافری لاقید را الگوی تقوا می کنی
یک شبه مست محل را می کشانی سوی خود
در بساط روضه او را پیر دانا می کنی
ای بنازم منطق میخانه ات را کاینچنین
ذاکر مجنون خود را مست لیلا می کنی
حر کوفی را حسینی می کنی در کربلا
پرچمش را می بری بالا ، معلی می کنی
حضرت حق حکم ببخش بر خلایق می دهد
با پر قنداقه ی شش ماهه اجرا می کنی
با لعاب کاشی صحن و رواق مرقدت
دلربایی از دلی چون سنگ خارا می کنی
زخم می کاریم بر قلبت ولی تو جای آن
روح بیمار و دل ما را مداوا می کنی
پیش چشمان شما تسلیم نفسیم و شما
با دو چشم تر فقط ما را تماشا می کنی
خوب می دانیم آقا ، مکر ما و صبر تو !
معنی اش یعنی : فقط داری مدارا می کنی
مثل بابا میروی در کوچه های پرگناه
شیعیانی را که گم گشتند پیدا می کنی
برگه ی آزادگی بردگان عیش را
عاشقانه در میان خیمه امضا می کنی
تا که کشتی نجاتت می زند بر موج ها
واژه ی امداد را این گونه معنا می کنی
بندگان مرده را بیرون ز دریا می کشی
با مسیحای دمت یکباره احیا می کنی
شک ندارم روز محشر با همه احرار خود
یک بهشت ویژه در جنات برپا می کنی
صحبت از یک ذاکر و حرف رسولی ترک نیست
با نگاهی هرکه را خواهی تو آقا می کنی