ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
وقت خوش دعا شده ، دست مرا بگیر
درهای خیر وا شده دست مرا بگیر
کرده جواب هر کس و ناکس مرا خدا
این درد بی دوا شده ، دست مرا بگیر
این التماس هام به جایی نمی رسد
بی رنگ این حنا شده ، دست مرا بگیر
مثل قدیم از تو خجالت نمی کشم
این بنده بی حیا شده ، دست مرا بگیر
قربانی گناه شد اخلاص سابقم
قلبم پر از ریا شده ، دست مرا بگیر
بی آبرویی ام علنی شد، نشانه اش
دوری کربلا شده ، دست مرا بگیر
جان همان که با لب تشنه دم غروب
سر از تنش جدا شده ، دست مرا بگیر