ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از کریمان چون تقاضای کرم زیباتر است
عرض حاجت پای ایوان حرم زیباتر است
مِهر بعد از قَهر ، دارد حسّ و حال دیگری
در چنین وضعی ، کرم بعد از ستم زیباتر است
من گدا باقی بمانم آستان دوست را
بارها از این که باشم محتشم زیباتر است
در کنار کعبه جان دادن اگرچه قیمتی ست
لیک مرگ نوکران پای عَلَم زیباتر است
مرگ حقّ است و شهادت آرزوی من ولی
جان سپردن بر دم تیغ دو دم زیباتر است
غصّه خوردن از عبادات است در سلک جنون
شادی عشّاق زیبا هست و غم زیباتر است
من که روزی از سر خوان کریمه خورده ام
گر به سمت طوس بردارم قدم زیباتر است
شعر گفتن را به من پای ضریحش یاد داد
پس بچرخانم به مدح او قلم زیباتر است
از هوای صحن وقتی می شود پُر سینه ام
من یقین دارم که دم از بازدم زیباتر است
از قدم برداشتن حتّی میان آسمان
راه رفتن در خیابان ارم زیباتر است
سربلندم کرده امّا چون که ناموس رضاست
گر بیفتد پیش او پایین سرم زیباتر است