خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای خراسان تو رشک روضه ی رضوان ما

سایه گلدسته هایت بر سر ایران ما

خاک کویت در تمام دردها درمان ما

جان گرفته از نسیم بارگاهت جان ما


تربت تو هم نجف هم تربت پیغمبر است

زائرت از زائر کل امامان برتر است


گنبد زرین تو تا حشر مصباح الهداست

پرچم سبز تو را امنیت ملک خداست

خشت خشت بارگاهت را به عالم این نداست

شهریار عالم است آن کس  که بر این در گداست


ای فتاده بر سر خلق دو عالم سایه ات

عالمی در سایه ات ایرانیان همسایه ات


دل که شد از آن تو بیت الحرامش می کنی

هر که گردد زائرت اول سلامش می کنی

روز محشر صاحب قدر و مقامش می کنی

هرکه باشد ؛ هشت جنت را به نامش می کنی


دست زوار شما در حشر در دست شماست

بلکه باشد نامه ی اعمال او در دست راست


درد جان خلق را درمان تویی دارو تویی

کبریا مظهر ؛ علی آیین ؛ محمدخو ؛ تویی

هشتمین آیینه دار حسن ذات هو تویی

هم جمال غیب هو هم ضامن آهو تویی


زائر قبر تو نزد تو عزیز از ابتداست

احترامش می کنی زیرا که زوار خداست


آسمان ها سفره ی رنگین احسان تواَند

آسمانی ها سر این سفره مهمان تواَند

قدسیان دنبال آهوی بیابان تواَند

عرشیان پیوسته زوار خراسان تواَند


هم ادب در آستانت شخص موسی می کند

هم نسیم بارگاهت کار عیسی می کند


نار اگر نام از خراسانت برد نورش کنند

نور اگر دور از نگاهت اوفتد کورَش کنند

گر به شیطان چشم رحمت وا کنی حورش کنند

وای بر آن کس که فردا از شما دورش کنند


زائرت را وقت جان دادن چو آیی بر سرش

این عجب نبود که از رافت بگیری در برش


ای همه درهای صحنت خلق را باب الجواد

وی همه عالم مرید و کوی تو باب المراد

تا قیامت از گدا آید عنایاتت زیاد

زائر تو با تو محشور است در روز معاد


خوش به حال آن که روز حشر کارش با رضاست

نقش پیشانی زوار حریمت یا رضاست


کاش قلبم بر کبوتر های صحنت دانه بود

کاش جانم گرد شمع زائرت پروانه بود

کارم از اول گدایی بر در این خانه بود

هر که شد دیوانه ی کوی شما فرزانه بود


خادم در بار تو فخریه بر شاهان کند

کفشدار آستانت ناز بر رضوان کند


ای سرم خاک ره جاروکشان صحن تو

صورت خورشید فرش آستان صحن تو

پرچم نصر الهی سایه بان صحن تو

بال جبراییل چتر آسمان صحن تو


بس که آقا و رئوفی و شفیقی یا رضا

با گدایان درِ خود هم رفیقی یا رضا


آمدم تا در شرار مهر خود تابم دهی

آمدم تا هر چه می خواهی از این بابم دهی

آمدم از خاک کویت گوهر نابم دهی

آمدم کز جام سقاخانه ات آبم دهی


ناله و سوز و درون و گریه و آهم بده

فرض کن یک اشترم در صحن خود راهم بده




مسافر کربلا

نظرات  (۰)

از نظرات خوب خود ما را بهره مند سازید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما