ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
کوفه بهر قتل من اصرار دارد یا حسین
کوفه بر بغض علی اقرار دارد یا حسین
کوچه های کوفه همرنگ مدینه گشته اند
درب های بسته چون دیوار دارد یا حسین
موقع افطار هم کوفه به من آبی نداد
سفره ای خشکیده در افطار دارد یا حسین
کاش من مهمان یک قوم مسیحی می شدم
کوفه رسمی بدتر از کفار دارد یا حسین
در میان کوچه می گردم دعایت می کنم
مسلم تو دیده ای خونبار دارد یا حسین
تا که حج تو شکست از من لب و دندان شکست
کوچه گرد کوفه حالی زار دارد یا حسین
دست کوفه از علی کوتاه مانده حالیا
با علیِ اکبرِ تو کار دارد یا حسین
کاش با ام البنین می ماند در خانه رباب
شهر کوفه حرمله بسیار دارد یا حسین
او فقط تیر سه پر در ذبح صیدش می زند
در شکارش شیوه ای قهار دارد یا حسین
نیزه های حمل سر را هم سفارش داده اند
رأس پاکت قصه ای دشوار دارد یا حسین
کوفه آغاز مصیبت های زینب می شود
گریه ها در کوچه و بازار دارد یا حسین