ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر وقت حرف دیدن یار است لن هم هست
دل کندن از دلبستگی ها ، از وطن هم هست
گفتم همه جمعند شاید جاى من هم هست
" در باغ اگر گل هست ، پهلویش چمن هم هست "
وقتى که در باز است حرف باز کردن نیست
وقت گدایى که مجال ناز کردن نیست
پروانه بودن به همین پرواز کردن نیست
" گر خواستى پروانه باشى سوختن هم هست "
لازم نکرده هیچ کس ما را نگه دارد
ما را دو عالم بس اگر مولا نگه دارد
سرمایه اى دارى بده زهرا نگه دارد
" زیرا که در این راه حتما راهزن هم هست "
هر وقت دردى هست ، یا هر وقت آهى هست
از جانب معشوق ما حتما نگاهى هست
در کوله بار ما اگر بار گناهى هست
" اما خوشم ، زیرا دعاى پنج تن هم هست "
داریم ما از دو برادر ، هر چه را داریم
پس کربلا را از حسین و مجتبی داریم
گیرم مدینه بسته گردد ، کربلا داریم
" قبر حسین بن على قبر حسن هم هست "
نامى که هر شب با توسل می برم زهراست
مهر على را دارم و بالاسرم زهراست
من بچه ی این خانه ام ، پس مادرم زهراست
" آرى به فکرم هست زهرا ، دائما هم هست "
آتش گرفته گلشنى در پیش همسایه
خاکى شده چه دامنى در پیش همسایه
این را که دارى می زنى در پیش همسایه
" تازه پدر از دست داده تازه زن هم هست "