ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
غصه و غم خلق شد کل جهان را غم گرفت
از غم تو قلب مخلوقات در عالم گرفت
قبل خلقت روضه خواند و در گل آدم دمید
پس خدا اول برای روضه ی تو دم گرفت
چیست در اسم غم انگیزت که از روز ازل
تا شنید اسم تو را آدم ؛ دل آدم گرفت
کاف و هاء و یاء و عین و صاد یعنی داغ تو
قلب زینب ابتدای سوره ی مریم گرفت
روضه هایت دستگیری می کند از انبیاء
روضه هایت را نباید هیچ دست کم گرفت
هر چه منصوب به تو باشد گره وا می کند
می شود حاجات را از بیرق و پرچم گرفت
هر که دامان تو را از دست داد از دست رفت
تا ابد باید که دامان تو را محکم گرفت
گفت پیغمبر به حیدر غصه ی قتل تو را
فاطمه وقتی شنید این قصه را ماتم گرفت
زنده باشم در رکاب آن امام منتقم
انتقامت را حسین از قاتلت خواهم گرفت