ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر دو عالم به مدار نظرش می گردد
قبله ی دل متمایل به درش می گردد
وارث آل کریمان ، عسل بن الحسن است
شرح " احلی " ز لب نیشکرش می گردد
تیغ برداشت و منظومه ی شمسی جنون
سیزده بار به دور قمرش می گردد
آیه آیه رجزش بوی پیمبر دارد
حسنی زاده شبیه پدرش می گردد
یل نام آوری از طایفه ی شیران که
خطری آمده حول جگرش می گردد
دل به دریا زده و عزم پریدن دارد
چشم یک قافله دل همسفرش می گردد
تا که دستان بلا چیده پر و بالش را
همه ی دشت پر از بال و پرش می گردد