ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر کس دچارت گشت پس زد چاره ها را
بیچاره ی خود کرده ای بیچاره ها را
خورشید را هم مشتری خویش کردی
مجذوب نورت کرده ای سیاره ها را
در کشتی امن نجاتت جا گرفته
هرکس رها کرده است تخته پاره ها را
ما که به غیر از خانه ات جایی نداریم
در خانه ات جا داده ای آواره ها را
وا مانده ام در رزق پاک تو چه سرّی ست ؟
که پاک کرده دامن بدکاره ها را
از لطف مادرهاست اهل روضه هستیم
در روضه جنباندند چون گهواره ها را
دیدم که آب حوض صحنت سرخ رنگ است
از غصه خون کردی دل فواره ها را