ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
با روشنای نام تو شب ها منورند
نام تو را همیشه و هر جای می برند
نام تو را آستانه ی صبح سعادت است
شب را به شوق خاک درت سر می آورند
مرغان پرشکسته ی عشقت هنوز هم
از قتلگاه پاک تو تا دوست می پرند
در سوگ آفتاب نگاهت فرشتگان
هر بامداد سینه ی خورشید می درند
ما بی لیاقتیم و سرازیر مانده ایم
قوم تو سربلندترین های بی سرند