جهت دریافت فایل های صوتی و متن اشعار به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید
فایل های صوتی :
از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده | مناجات | حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
حس غریب سینه ی پر التهاب من | روضه | دیر راهب
امشب اینجا مهمونی | زمینه | دیر راهب
متن اشعار :
شعر مناجات :
از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده
روزم به شام غربت و غم تیره تر شده
آزرده گشت خاطرت از کرده های من
آقا ببخش نوکرتان دردسر شده
تنها خودت برای ظهورت دعا کنی
وقتی دعای من ز گنه بی اثر شده
از شام هجر یار بسی توشه می برد
آن کس که اهل ذکر و دعای سحر شده
بودم مریض و روضه ی تو شد دوای من
حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده
طالب خون خدا متی ترانا و نراک
یابن مصباح الهدی متی ترانا و نراک
چه شود با تو کنم گریه سر قبر حسین
در مزار شهدا ، متی ترانا و نراک
می زند تو را صدا از سر نیزه ها هنوز
سر از بدن جدا متی ترانا و نراک
شعر روضه :
حس غریب سینه ی پر التهاب من
تو کیستی گرفته ای از دیده خواب من
از بین طشت آمده ای یا که از صلیب ؟
آورده ای بهشت به دِیر خراب من
در آسمان تیره ی من کرده ای طلوع
این نیمه شب ز مشرق نِی آفتاب من
دادی به آب دین و دلم را به یک نگاه
رحمی به التماس نگاه پر آب من
نه در زبور هست نه تورات و نه صُحُف
فریاد می زنم به حساب و کتاب من
یک لحظه دیدن تو هزاران هزار بار
بالاتر است از همه اجر و ثواب من
ای روح و اِبن و اَب به فدایت سخن بگو
تو کیستی ؟ تو را به خدایت سخن بگو
تو خواستی و با غم تو آشنا شدم
جا در قنوت حضرت خیرالنساء شدم
خانه خراب کرده ام از عشق و بعد از آن
با جذبه ی نگاه تو از نو بنا شدم
زُنّار پاره می کنم و جامه می درم
از قید و بند دین نصاری رها شدم
از خشکی لب تو گرفتم شهادتین
گرم طواف این سر از تن جدا شدم
گفتند خوش به حال تو یک سر فرشته ها
چون مورد نفقّد خون خدا شدم
ای میهمان سرزده جانان من شدی
قربانی ات اگر نشدم خاک پا شدم
لب باز کن به معجزه ای نور مشرقین
حاء ؛ سین ؛ یا و نون سر هم می شود حسین
ای چشمه چشمه نور چه ها آمده سرت ؟
ای حضرت صبور چه ها آمده سرت ؟
گودی حنجر تو به من حرف می زند
ماندی به نِی به زور چه ها آمده سرت ؟
این گیسوان در هم و خاکی و سوخته
در آتش تنور چه ها آمده سرت ؟
در صورت تو این همه ابرو چه می کند ؟
زیر سُم ستور چه ها آمده سرت ؟
با هر چه داشتند مگر بر سرت زدند
در کوچه ؛ در عبور چه ها آمده سرت ؟
ناموس تو به حلقه ی زنجیر رفته است
ای مرد ؛ ای غیور چه ها آمده سرت ؟
باشد برو ولی سر تو می کُشد مرا
دلواپسی خواهر تو می کُشد مرا
شعر زمینه :
امشب اینجا مهمونی
تو رأس غرق خونی
واسم قرآن می خونی
چه خوبه امشبو اینجایی
مسیح بی سر زهرایی
چقدر آقایی
شده دِیر من پر عطر سیب
بفداک سیدنا الغریب
به سراغ من اومده مسیح
بفداک سیدنا الذبیح
قتل الحسین بکربلا
ذبح العطشان بنینوا
ای تو رأس بی پیکر
می بینم با چشم تر
بین موهات خاکستر
پریشونیت پریشونم کرد
لب خشک تو مجنونم کرد
مسلمونم کرد
از رو نیزه ها اومدی به دیر
تا که من باشم عاقبت به خیر
می خونم حالا یه شهادتین
می میرم از عشق تو یا حسین
قتل الحسین بکربلا
ذبح العطشان بنینوا
تو هم دین و دنیامی
کشته ی تشنه کامی
راهی شهر شامی
میرن اهل حرم با اغیار
می بینن اونجا خیلی آزار
میون بازار
بمیرم برات نداری امان
امان از ضرب چوب خیزران
بمیرم برات سر روی نِی
تو کجا و مجلس رقص و مِی
قتل الحسین بکربلا
ذبح العطشان بنینوا