ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
کشته ی دوست شدن در نظر مردان است
پس بلا بیشترش دور و بر مردان است
یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد
در دل کودک این ها جگر مردان است
همه اصحاب حرم طفل غرورش هستند
این پسر بچه ی خیمه پدر مردان است
بست عمامه همه یاد جمل افتادند
این پسر هر چه که باشد پسر مردان است
نیزه بر دست گرفتن که چنان چیزی نیست
دست بر دست گرفتن هنر مردان است
بگذارید ببیند که خودش یک حسن است
حبس در خیمه شدن بر ضرر مردان است
گر چه ابن الحسنم پُر شدم از ثارالله
بنویسید مرا یابن ابی عبدالله