ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
زندگی گشته نفس گیر ، پدر
داغ تو کرده مرا پیر ، پدر
پیش تر چشم به راهت بودم
پس چرا آمده ای دیر ، پدر
ترسم این بود نیایی و تو را
من نبینم به دل سیر ، پدر
مادری کرده برایم عمّه
باشد او لایق تقدیر ، پدر
از همان شب که خودت می دانی
می کشد پهلوی من تیر ، پدر
بر تن دخترک معصومت
مانده جای غل و زنجیر ، پدر
ما کجا ، مجلس نامحرم ها
ما کجا ، این همه تحقیر ، پدر
آیه آیه به لبت چوب زدند
چه نیاز است به تفسیر ، پدر
صوت قرآن تو می آمد و باز
خواهر تو شده تکفیر ، پدر
چه به روز سر تو آوردند
کرده ای این همه تغییر ، پدر
روی ماهِ تو به هم ریخته با
هجده ضربه ی شمشیر ، پدر
تو دعا کن اجلم سر برسد
عمر کوتاه ، به آخر برسد