ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در حسینیه ی جبین روضه است
خط به خط گریه ، چین به چین روضه است
آسمان گریه کرده بالاخره
هر شبی را که در زمین روضه است
به کجا می روی ؟در عالم اگر ؛
خبری هست در همین روضه است
سند ادعای من محشر
که بفهمی تمام دین روضه است
هدیه ی ما به ساکنان بهشت
باز در روز واپسین روضه است
در میان اهالی گریه
اولین روضه آخرین روضه است
این که بعد از غدیر ، پیغمبر
از علی گفت و گفت ، این روضه است
زهر کم کم بر او اثر می کرد
زردی چهره هم یقین روضه است
لفظِ " اِرْجِع فاِنَّه یَهْجُر "
تا قلم خواست بدترین روضه است
با گریزش شکستن دندان
وسط کوچه اولین روضه است
با دلیل شهادت زهرا
لفظ پیغمبر امین روضه است
شتر سرخ در جمل فتنه است
اسب اما بدون زین روضه است
روضه از این به بعد رفت به دشت
روضه دنبال خواهرش می گشت
روضه شد عاطفی دمی که حسین
یک قدم رفت یک قدم برگشت
با غدیر و کریم و بزم شراب
روضه می زد گریز هی بر تشت
کاش بودم پس از دو ماه عزا
پشت باب الجواد ، ساعت هشت