ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بر شیعیان حیدر کرار مادر است
آن بانویی که باطن آیات کوثر است
ما از دعای فاطمه در بند حیدریم
این ذره ای از آن همه الطاف مادر است
" لولاک ما خلقتکما ... " وصف فاطمه است
هر دو جهان طفیلی زهرای اطهر است
زهرا اگر نبود خدا عترتی نداشت
از یُمن فاطمه است که احمد پیمبر است
طُهر و طهور و طاهر و طِیْهور جملگی
حمد و ثنای مادر ما آن مطهره است
حُبّش فریضه ای است بر انسان و جنّیان
مبغوض او همیشه ی تاریخ ابتر است
زهراست نور خلقت و خلقت ز نور اوست
محشر تمام عرش ز نورش منور است
حق مرتضی ست ... لایق حق در میان خلق
زهراست چون که عاشق و هم کفو حیدر است
بیتی که گشت مهبط جبریل ، بر نبی
بیت رفیع اوست اگر چه محقر است
در چرخش است عالم امکان به دور او
چون در مقام جلوه ی الله اکبر است
آتش به باغ پر ثمر باغبان زدند
در پرده گفتن غم جانسوز بهتر است
از این سکوت مبهم و این زخم بی شمار
دیگر گمان کنم که نفس های آخر است