ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دعای خیر او آن قدر بر مردم محبت کرد
که دشمن گفت زهرا حق ما را هم رعایت کرد
فقط از رشته های چادرش یک لحظه دور افتاد
سلیمان با تمام جاهش ، احساس حقارت کرد
زمین از آن زمانی که تنش را جای در خود داد
به لطف آب غسل فاطمه کسب شرافت کرد
بنازم عصمت کبرای عالم را که جبرائیل
برای گفتگو با او ، به خالق عرض حاجت کرد
اگر روح الامین شد سادس اهل کسا ، بی شک
خدا تحت اوای فاطمه بر او عنایت کرد
مدینه روی گردان شد اگر از فاطمه ، غم نیست
خدا شخصاً از او در بستر مرگش عیادت کرد
تمام آن چه در عالم معراج احمد دید
بدون رفتن معراج ، زهرایش روایت کرد
کسی که خواند کوثر را به قصد قربت زهرا
فقط یک سوره را نه ، کل قرآن را تلاوت کرد
نه در آرامش سجاده ، در وقت شکستن ها
در آن هنگام ، زهرا شیعیانش را شفاعت کرد
نه تنها همسرش را وقت تنهاییش یاری داد
که این بانو سر وقتش ، ولایت را حمایت کرد
به پهلوی زنی با خط میخی آخرش میخی
نه از سر ، داستان کوچه را از در حکایت کرد
علی در خانه بود و رفت زهرا پشت در یعنی
به نرخ دادن فرزند و جان ، حفظ امامت کرد
گذشت از حق خود تا باشد اسلام این چنین ، زهرا
به مولا اقتدا کرد و فُرادی را جماعت کرد
همان کس که طناب آورد و دستان علی را بست
طناب خیمه های کربلا را نیز غارت کرد
به حلق تشنه ی فرزند خنجر می کشید از بغض
همان دستی که بین کوچه بر مادر جسارت کرد
تنی را مادری در گودی مقتل رها کرد و
سری را در تنور خانه ی خولی زیارت کرد