ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
عطر لبخند خدا پیچید در دنیای من
پنجمین خورشید تا گل کرد در شب های من
آیه ای نازل شد از سمت بلوغ آسمان
روشنی پاشید بر آیینه ی سیمای من
فصل وصل آمد ، زمین پُر شد ز بوی ناب عشق
جلوه گر شد از مدینه ، ماه من ، مولای من
عصمتی روشن تبسّم کرد بر روی زمین
حضرت حق گفت : او نوری ست با امضای من
وارث بوی بهشت است و خِرَد میراث اوست
سیب شیرینی ست او از شاخه ی طوبای من
قاف غیرت ، بحر حیرت ، کهکشان حکمت است
باقر نور است ، بشنو از لبش آوای من
فصل لبخند گل پنجم ، امام باقر است
پنجمین خورشید ، زد لبخند بر دنیای من
تشنه ی یک جلوه از خورشید سیمای توأم
ای طلوع پنجمین ! ای حجّت فردای من