ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آنان که خود دریای علم کیمیا هستند
وقتی کرامت می کنی قطعاً گدا هستند
این مُستجاب الدّعوه ها در آستان تو
از بس اجابت می کنی غرق دعا هستند
جای تعجّب نیست هرگز ، دوستدارانت
بی گفتن حاجات خود حاجت روا هستند
خوشبخت های عالمند آنان که در دنیا
راضی به فعل حضرت ابن الرّضا هستند
ساقی شدن یک کِسْوت این هاست وقتی که
ابن الرّضاها بچّه های مرتضی هستند
از سرو پابرجا ترند آنان که روز و شب
افتاده در پشت در میخانه ها هستند
ثروت به معنای حقیقی رزق آن هایی ست
که مستنمد شاه مُلکِ سامرا هستند
در سامرا پُر می شود کشکول ها چون که
فرقی ندارد سائلان اهل کجا هستند
آزاده ها اینجا به دام عشق می افتند
هر چند از بند تعلّق ها ، رها هستند
آن پست فطرت ها که توهین بر شما کردند
از " زاد و رود " کوفیان بی وفا هستند
ظلمت سرا گشته ست این دنیای بی " هادی "
یا خانه ها در سوگ تـو دارالعزا هستند ؟
هی دست می بندند از آل علی ، انگار
نشنیده اند این طایفه دست خدا هستند
بی شرمی و بزم شـراب و آیه ی تطهــیر
آری بنی العبّاس خیلی بی حیا هستند
از بس حسینی بوده ای در روز تو دل ها
آماده ی رفتن به سمت کربلا هستند