ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در دل بیت الحرام انگار غوغایی شده
کعبه بعد از قرن ها اکنون تماشایی شده
خلوت انس خدا با حیدرش برپا شد و
کار میکائل اینجا مجلس آرایی شده
بس که این مولود حرمت داشته نزد خدا
مُوْلِدَش با دست ابراهیم ، بنّایی شده
باید از روح الامین پرسید تا حالا چه کس
این چنین از جانب یزدان پذیرایی شده ؟
در همین بدو تولّد قدرتش شد آشکار
چون حریف لشگر بت ها به تنهایی شده
از همین الان مشخّص می شود از قامتش
مادر او صاحب چه سرو رعنایی شده !
هفت دفعه پاره کرده بند این قنداقه را
به به ! این تصویر عجب تصویر زیبایی شده
خشت خشتِ کعبه جانی تازه پیدا کرده است
خانه زادش بس که انفاسش مسیحایی شده
مصطفایی که نگاهش می کند با ذوق و شوق
مهرْ سیمایی ست ، محو ماهْ سیمایی شده
این که قرآن کِی به قلب مرتضی نازل شده ست
چارده قرن است در عالم ، معمّایی شده
گفت حق : "عبدی اطعنی " در اطاعت از خدا
کار این آقا از اوّل کارفرمایی شده
کاملا پیداست او از هر کسی بالاتر است
پس" علی " بهرش چه نام با مُسمّایی شده
هر کسی شد خاکسار آستان قُدسی اش
در لباس بندگی ، روزیش آقایی شده
هر که را زهرا دعا کرده ست مولایی شد و
هر که را حیدر نظر کرده ست زهرایی شده
هِی نجف رفتند و ما هِی غصّه خوردیم از فراق
سهم ما از عشق ، تنها حسّ تنهایی شده
هر کسی جایی ندارد در دلش حبّ علی
مادرش حدّ اقل یک بار " هر جایی " شده
مست از جام تولّای علی شد بیشتر
هر کسی محض رضای او تبرّایی شده