ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ای ردیف همه ی قافیه ها چشمانت
کعبه و زمزم و میقات و منا چشمانت
واژه ها پای ضریح کرمت معتکفند
تا که آغاز کند شعر مرا چشمانت
بوده از روز ازل ، ای پسر شاه عرب
شاه بیت غزلیات خدا، چشمـانت
عرشیان دست توسل به نگاهت زده اند
گره خورده است دخیل همه با چشمانت
" کاشف الکرب " شدی ماه بنی هاشمیان
صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَی چشمانت
سبب رونق پیمانه و می ، چشم شماست
بگشا میکده ات را ، بگشا چشمانت
من همان مشتری هر شبی ام " یا ساقی "
می دهد رزق من " مِی زده " را چشمانت