ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
من پیک عشق هستم و نامه بر حسین
اول فدایی حرم خواهر حسین
لب تشنه ام ولی نزنم لب به آب ها
سیراب می شوم فقط از ساغر حسین
گرد و غبار چهره ام امضا نموده است
مسلم جبین نسوده به غیر از در حسین
فطرس کجاست تا ببرد این پیام را ؟
باید سلام من برسد محضر حسین
دلواپسم برای النگوی دخترش
دلواپس ربودن انگشتر حسین
مثل تنور لحظه به لحظه گداختم
نقشه کشیده اند برای سر حسین
خولی و شمر از عددی حرف می زنند
حرف از دوازده شد و از حنجر حسین
روی قناره تشنه ی صوت حجازی ام
تا که علم شود نوک نی منبر حسین
پایین پای اکبر او مدفن من است
در کوفه نیست مقبره ی نوکر حسین