ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مسیح ، خوانده مرا ، وقت امتحان من است
زمان ، زمانِ رجزخوانی جوان من است
از آسمان چهارم ، مسیح می بارد
چقدر منتظر رعدِ آسمان من است !
برو که پیکر مصلوب و بی سرت مادر !
در امتداد مسیرِ خدا ، نشان من است
به کف بگیر سرت را برای یاری عشق
سرت مقدمه ی سرخ داستان من است
نماز آخر خود را اقامه کن در خون
برو که بدرقه ات نغمه ی اذان من است
اگر چه بعد تو صحراست خانه ام امّا
چه باک ؟ زینب کبری هم آشیان من است