ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ما ولایت مدار زاده شدیم
با دم ذوالفقار زاده شدیم
پای دین استوار زاده شدیم
همه مجنون یار، زاده شدیم
همگی تحت رایت عشقیم
شیعیان ولایت عشقیم
ما همه بت شکن بزرگ شدیم
با ولا مرد و زن بزرگ شدیم
بین سینه زدن بزرگ شدیم
با حسین و حسن بزرگ شدیم
با حسینیم، با حسین شهید
پرچم ماست یا حسین شهید
از دل ما شراب می جوشد
چشمه های پر آب می جوشد
غیرت بوتراب می جوشد
عشق این انقلاب می جوشد
پرچم انقلاب محکم بود
پرچم مشکی محرم بود
خون که دادیم ما جگر دادند
دست دادیم بال و پر دادند
بت شکستیم تا تبر دادند
رهبری نه، که تاج سر دادند
با خمینی به ما کمک آمد
هشت سال از خدا کمک آمد
بین این روضه ها زهیر شدیم
عابس و مسلم و بریر شدیم
با بصیرت جدا ز غیر شدیم
همگی عاقبت به خیر شدیم
تکیه بر غیرت وهب زده ایم
فتنه را یک به یک ورق زده ایم
سال هشتاد و هشت فرصت ساخت
کفر بر قلب دیمی تاخت
سست ایمان عنان خود را باخت
فتنه دشمن در این سرا انداخت
باز حرمت شکست، پرچم سوخت
دل ما باز در محرم سوخت
عده ای رشوه خوار جمع شدند
پست های دیار جمع شدند
سگ صفت های خار جمع شدند
در هجوم غبار جمع شدند
در عزای حسین خندیدند
همه چو اهل کوفه رقصیدند
لحظه امتحان بلند شدیم
با حسین زمان بلند شدیم
همه سینه زنان بلند شدیم
پای رهبر چنان بلند شدیم
نه دی گام ها طلائیه شد
همه ی شهرها حسینیه شد
نه دی را حضور امت ساخت
نه دی قله بصیرت ساخت
نه دی سنگر شهامت ساخت
بهر ایران شیعه عزت ساخت
نه دی کار، کار مردم بود
واقعاً افتخار مردم بود
نه دی اقتدار عاشوراست
نه دی دست کربلاپیداست
نه دی پشتوانه فرداست
نه دی هر کسی به پا برخاست
سینه زن ها حماسه ساز شدند
رهبری گفت سرفراز شدند
گفت رمز دوام ما تقواست
بیرق انتقام ما تقواست
انتظار امام ما تقواست
دست گیر قیام ما تقواست
نه دی را فقط خدا دیدیم
روح ارباب کربلا دیدیم
تا ولی فقیه علمدار است
روح اسلام نیز بیدار است
آی مردم زمان پیکار است
یار چشم انتظار عمار است
رهبری روح سبز دوران هاست
رمز بیداری مسلمان هاست
از شهیدان جدا شدن مرگ است
از حسینیه پا شدن مرگ است
دور از روضه ها شدن مرگ است
واقعاً بی حیا شدن مرگ است
زحمت راه کج نمی ارزد
این دعای فرج نمی ارزد
ما کنار ولایتیم همه
بی قرار شهادتیم همه
تحت تعلیم هیئتیم همه
نسل سرخ بصیرتیم همه
همه هستیم با امام زمان
التماس دعا امام زمان
نکند از تو من جدا بشوم
من به حال خودم رها بشوم
دور از خط کربلا بشوم
مثل یک عده بی وفا بشوم
بی قرارم مرا نگاه کنید
یادی از داغ قتلگاه کنیم
×××
کاروان داغ دیده می آید
خواهری غم کشیده می آید
چه خمیده، خمیده می آید
تا سر، سر بریده می آید
پس گرفته سر برادر را
پس گرفته لباس و معجر را
دل پر اضطراب واویلا
کوچه های عذاب واویلا
آستین و حجاب واویلا
ماجرای شراب واویلا
شام رفته کبود برگشته
از نبرد یهود برگشته
پیش او خصم سربه زیر شده
گرچه با نامحرمان اسیر شده
دیگر از روزگار سیر شده
بی حسینش چقدر پیر شده
حیف آخر سه ساله جا مانده
گوشواری از او به جا مانده