متن نوحه در ادامه ی مطلب
سایه سار رحمت از سر مدینه کم شد
اشک چشم زهرا شعله ی غم عالم شد
مشکی پوشیده روح الامین
از دنیا رفته رسول دین
دارالعزا شد عرش برین
وای وای وای
سید المرسلین میره و بعد از این
تو مدینه علی میشه خونه نشین
سایه سار رحمت از سر مدینه کم شد
اشک چشم زهرا شعله ی غم عالم شد
لحظه های آخر فکر غربت حیدر بود
دلهره ش برای زهرا و آتیش در بود
انگار میدونست تو کوچه ها
پیش چشای شیر خدا
کوثر میوفته به زیر پا
وای وای وای
مثل روز روشنه حرمتا میشکنه
بعد بابا یکی دخترو میزنه
سایه سار رحمت از سر مدینه کم شد
اشک چشم زهرا شعله ی غم عالم شد
روبروی بستر قلب زینب از هم پاشید
وقتی که پیمبر حنجر حسین رو بوسید
این حنجری که بوسیده شد
یک روز روی خاک کشیده شد
آخر چه سخت بریده شد
وای وای وای
وقتی خنجر میاد روی پیکر میاد
مادرش قتلگاه با پیمبر میاد
با تشکر از