ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
حتماً خودش می خواست تا مخفی بماند
ابعاد تلخ ماجرا مخفی بماند
حتماًخودش می خواست تا مانند مادر
قبرش برای قرن ها مخفی بماند
او "داعی اللّه " است ، باید شأن والاش
از مردم پر مدّعا مخفی بماند
" محسن " اگر سِرّ است باید تا قیامت
در سینه ی اهل ولا مخفی بماند
پشت در آتش گرفته ، بی صدا سوخت !
درد دل شیر خدا مخفی بماند ...
در کَنده شد از جای خود ، حالا بگویید
باید بخوانم روضه یا مخفی بماند ؟
یک لشگر از روی در خانه گذشته
این داغ ها آخر چرا مخفی بماند ؟
گیرم نگفتم حرفی از سرخی مسمار
کی ضربه ی سنگین پا مخفی بماند ؟
طاقت ندارم گفتنش را و محال است
رازی که گشته برملا مخفی بماند
فرقی ندارد پشت در با پشت خیمه
باید بسوزم باز با " مخفی بماند "
دشمن همین را خواسته از من همیشه
کوچه نه .... بلکه کربلا مخفی بماند !