ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر کس سر خوان علی نان و نمک خورده
بی شک عیار نوکری او محک خورده
دیوار کعبه ظاهر قصّه ست در باطن
زیر قدم هایش زمین از تو ترک خورده
نامش نه تنها حک شده بر صفحه ی اشیاء
پرچم به نامش بر فراز نه فلک خورده
از دسترنج حضرت او نوش جان کرده
هر کس که از محصول پربار فدک خورده
هرکس ندارد در دل خود حُبّ حیدر را
بر طینتش از حیث پاکی مُهر شک خورده
سُنّی نمی داند اگر ؛ روشن کنیدش که
از مُفتیان مُفت خور عمری کلک خورده
قربان آن خانم که می گویند در کوچه
از دست و از دیوار سیلی ، مشترک خورده
داغی نهاده تا قیامت بر دل مولا
زخمی که بر بال ظریف شاپرک خورده