ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
اینجا بساط غم فراهم می شود گاهی
حال جنون با گریه توام می شود گاهی
اعجاز یا لطف شما سرشار می گردد
چشمان من از اشک زمزم می شود گاهی
باران همیشه شوق رگبار است در بالا
تا این که سهم دشت نم نم می شود گاهی
آشفتگی های من دنیازده آقا
در روضه های تو منظم می شود گاهی
پیش آمده فصل بهار شادمانی ها
با یاد تو ماه محرم می شود گاهی
یک پارچه رنگ سیاه از جنس معمولی
بر سد در تکیه معظّم می شود گاهی
بسیار مجرم مثل حر با رأفت چشمت
در خیمه ی عشق تو محرم می شود گاهی
از داغ اکبر باغی از زخم است در جانت
زخم دلت با اشک ما کم می شود گاهی
این نقل شیخ شوشتری بین خصائص بود
آدم میان روضه آدم می شود گاهی