متن نوحه در ادامه ی مطلب
تو قیامت را قیامت می کنی
بر امامان ھم امامت می کنی
فوق ھر تعریف و ھر تفسیر تو
پاکتر از آیه ی تطھیر تو
وصف تو کی با سخن کامل شود
وحی باید بر قلم نازل شود
تو قیامت را قیامت می کنی
بر امامان ھم امامت می کنی
ای مهار ناقه ات زلف عفاف
پیرھن بخشیده در شام زفاف
تو رسول لله شویت بوالحسن
ھر سه یک جانید اما در سه تن
کفو تو یا فاطمه تنھا علیست
ھم علی زھراست ھم زھرا علیست
رنگِ پاییز به دیوارِ بهاری افتاد
بر درِ خانه ی خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او ایل و تباری افتاد
تکیه بر در زدنش درد سرش شد به خدا
او کنارِ در و در نیز کناری افتاد
بعدِ یک عمر مراعاتِ کنیزانِ حرم
فضّه ی خادمه آخر به چه کاری افتاد
خواست تا زود خودش را برساند به علی
سرِ این خواستنِ خود دو سه باری افتاد
ناله ای زد که ستون های حرم لرزیدند
به روی مسجدیان گرد و غباری افتاد
غیرتِ معجرِ او دستِ علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خاری افتاد
وقت برگشت به خانه همه جا خونی بود
چشمِ یاری به قد و قامتِ یاری افتاد
آن قدََر فاطمه از دست علی بوسه گرفت
بعد از آن روز دگر رفت و کناری افتاد
مرو ای امید تنهای من
ببین بسته داغت دستای من
نکن شرمنده حیدر رو زهرای من
آتیش گلبرگ یاسو می سوزونه
در خونه قلبم رو می لرزونه
میدونم داغت رو قلبم می مونه
حسن دنبال مادر سرگردونه
حسین یک گوشه مثل من حیرونه
ببین اشکای زینب چون بارونه