متن نوحه در ادامه ی مطلب
رباب میدونه چرا اشک چشام می باره
نشد پسرم واسه شیرخواره آب بیاره
همین که دستشو بریدن به سمت خیمه ها دویدن
خوب شد نبودم اصلا فکرش برام عذابه
کی گفته جای زینب تو مجلس شرابه
دیگر مرا ام البنین نخوانید واویلا واویلا
ام البنین دیگر پسر ندارد واویلا واویلا
با این که دارم دیگه من میرم از مدینه
ولی هنوز هم خجالت زده ام از سکینه
یه دنیا غم تو سینه داره
برام آورده مشک پاره
میگن کنار عباس پیچید بوی گل یاس
زینب میگه حسینم انگار مادرم اینجاست
سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل اباالفضل