متن شعر در ادامه ی مطلب
از بس که فرشته ست ، گذر جای ندارد
جبریل سر آورده و پر جای ندارد
بند آمده این راه دگر جای ندارد
با دختر بابا که پسر جای ندارد
امشب ، شب عشق است ، شب مادر باباست
با قبله بگو ، قبله ی ما حضرت زهراست
بالاتر از آن خط که نوشتند ، تو هستی
مدحی که نخواندند و نگفتند ، تو هستی
با نقطه ی باء ، نقطه ی پیوند تو هستی
آیینه ی قدی خداوند تو هستی
چیزی به جز نور خداوند نداری
سوگند خدا گفت که مانند نداری
بانو چه شگفت است هبوطی که تو داری
قدر است چه قدری ، ملکوتی که تو داری
سر رشته قنات است قنوتی که تو داری
آرامش دریاست ، سکوتی که تو داری
دریای علی ، غیرت طوفانی ات عشق است
ای مرد ترین مرد ، رجزخوانی ات عشق است
جایی که ملک چشم کشد ، گرد محال است
با نام شفاپرور تو ، درد محال است
جز شیر خدا گرد تو یک مرد محال است
وقتی رجز از توست ، هماورد محال است
با تیغ به تو تکیه کند شیر خداوند
ای خطبه ی تو غیرت شمشیر خداوند
از روز ازل هر تپشت یاد علی بود
نبضت ، ضربانت ، نفست ، ناد علی بود
این هفت فلک فاطمه آباد علی بود
خانم ، همه ی حرف تو ، فریاد علی بود
میلاد تو و باز نمگ گیر غدیریم
از توست که مانند تو درگیر غدیریم
عزم من و تو جزم شد و کارگر افتاد
دشمن به عقب رفته و از پشت سر افتاد
تا پای فشردیم از عالم سپر افتاد
با آل علی هر که درافتاد ورافتاد
ما صخره ی سختیم که از باد نلرزیم
این درس به ما مادر ما داد نلرزیم
هرجا که بلند است به زیر قدم توست
بر هرچه ستیغ است شکوه علم توست
هرجا که بلند است به زیر قدم ماست
بر هرچه ستیغ است شکوه علم ماست
هر بیش که دارند در این پهنه ، کم ماست
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
ما درس جز از محضر اسلام نگیریم
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
هر باد مخالف شده جوشن به تن ما
هر تیغ توان داد به برخواستن ما
با ماست همیشه نفس بت شکن ما
در سایه ی زهراست تمام وطن ما
این خصم زبون است اگر بددهنی کرد
این سیره ی زهراست که دشمن شکنی کرد