متن شعر در ادامه ی مطلب
بر حال عاشقم رسد امشب سلام مِی
بر دل نشسته است چه شیوا کلام مِی
امشب بیا به میکده با چشم خود ببین
مستان به خاک میکده از قتل عام مِی
ما می گسارهای خم مرتضی شدیم
ما شیعیان باده فدای امام مِی
ساقی علی و جام می اش دست حیدری ست
جانم فدای ساقی و قربان جام می
مادم ز غیر حضرت حیدر نمی زنیم
می جز به یاد ساقی کوثر نمی زنیم
در سینه ام ولای تو تنظیم می شود
هرسالِ من به نام تو تحویل می شود
روی زمین که جای سخن گفتن از تو نیست
در عرش از مقام تو تجلیل می شود
وقتی سوال شد که خداوند شکل کیست
آنجاست که جمال تو تمثیل می شود
آقا کلام توست که در دست انبیاست
تورات و گه زبور و گه انجیل می شود
در عرش آن پرنده که پیغام وحی داشت
با یک نگاه توست که جبرییل می شود
روز ولادتت به خدا شاهکار شد
روز ظهور حضرت پروردگار شد
آقا ببین که شور تو با ما چه می کند
با ما نه ، با اهالی بالا چه می کند
یارب علی امام نماز فرشته هاست
حالا میان مردم دنیا چه می کند
در حیرت است دیده ی عالم که کبریا
کی روی خاک آمده اینجا چه می کند
امروز هر کسی که محب علی نشد
بیچاره روز محشر کبری چه می کند
شکر خدا که شیعه مرا آفریده است
شکر خدا که فاطمه من را خریده است
هنگام رزم و وقت رجزهای حیدر است
ابرو گره زده ست علی یا که محشر است
با ضربه های حیدری اش بین آسمان
روی لب ملائکه "الله اکبر" است
گویا میان معرکه تکثیر می شود
در هر کجای معرکه هر نقطه حیدر است
هنگام حمله اسدالله می شود
هول و هراس مرگ عیان بین لشکر است
تکبیرهای حضرت مولا شنیدنی ست
زیرا که نام نامی زهرای اطهر است
ما را غلام حضرت مولا نوشته اند
دیوانگان شوهر زهرا نوشته اند
مقابل حرم کعبه ایستاده زنی
به تن ز عفت و شرم و وقار پیرهنی
گشود دست دعا سوی آسمان و گریست
شکفت غنچه صفت لب که پرورد سخنی
که یا رب از کرم آسان نمای مشکل من
که باردارم و آزرده جان وخ سته تنی
ندا به فاطمه بنت اسد رسید از حق
قدم به خانه ی من نه که میهمان منی
در آن حریم مقدس قدم نهاد و بزاد
گرفت شیر خدا را به دست شیرزنی
خدا نهاد علی نام خانه زادش را
که روح لایتناهی دمید در بدنی
پیامبر آمد و زد بوسه بر لب و دهنش
که آفرین خدا بر چنین لب و دهنی