ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
این روزهای تلخ آخر را تحمّل کن
حال دل بی تاب حیدر را تحمّل کن
تو رو به قبله هستی و من رو به تنهایی
پس اشک های سرد همسر را تحمّل کن
پهلو به پهلو کردنت مشکل تر از قبل است
آرام باش و زخم بستر را تحمّل کن
تا لحظه ی تعویض ، با این که شکستندش
خونابه های مانده بر در را تحمّل کن
چون گردنت از کار افتاده ست می گویم
حرکت نکن ، سنگینی سر را تحمّل کن
گودال اگر رفتی به نفرین وا مکن لب را
دور حسین انبوه لشگر را تحمّل کن
گیسو پریشان کن ، ولی جان علی ، زهرا
وقتی که می بُرّند حنجر را تحمّل کن
خدا قوت میگم به دلیل تلاش شما دوستان که این مدیحه سرایی های زیبا را در این سایت قرار دادید.