متن نوحه در ادامه ی مطلب
نگاه من به در و دیده اشکبار تو است
نگاه من به در و دل در انتظار تو است
کسی نمانده بگرید به حال غربت من
اگر چه دیر شد اما رسید نوبت من
دوباره پیرهنت را به سینه چسباندم
بیا که چشم به راه رسیدنت ماندم
فراق پیر ترم کرده خانه ات آباد
کجایی ای نفسم ، خواهر از نفس افتاد
بیا ببین ز فراقت نفس شماری را
به جای جای تنم جای یادگاری را
نداد مهلتم آن تازیانه تا بوسم
هزار و نهصد و پنجاه زخم کاری را
ساکنان نُه فلک حیران ز کار زینب است
در سما فوج ملائک با شعار زینب است
ای سلیمان از چه می نازی به جاه و حشمتت
صد هزاران چون سلیمان ریزه خوار زینب است
رو "الم نشرح لک صدرک" بخوان کاین آیه را
عشق گفتا بعد پیغمبر ، ثنای زینب است