متن نوحه در ادامه ی مطلب
ای دل ای دل
امون از غربت موسی بن جعفر
به زندان بلا موسی بن جعفر
بگوید با دلی غمگین و مضطر
کجایی ای رضا جان تا ببینی
پدر بار سفر را بسته دیگر
نور دیده رسیده جان من بر روی این لب
ز درد دوری ات در تابم و در تب
بگویم دم به دم "خلِّصنی" یا رب
کرده مجروح غل و زنجیر دشمن ، پیکرم را
شکسته بار غم بال و پرم را
به دستت می سپارم دخترم را
ای دل ای دل
امون از غربت موسی بن جعفر
به ظلم سندی شاهک در این تن
نمانده جای سالم بر تن من
زبان روزه در بین سیه چال
شده افطار من سیلی دشمن
بی مروت ، بیاور هرچه خواهی بر سر من
بکش در خاک و خون این پیکر من
نگو تو ناسزا بر مادر من
لحظه ی مرگ ، به یاد درد و رنجی بی شکیبم
به یاد روضه ی شاه غریبم
به یاد داغ "ابدان الصلیبم"
وا حسینا حسینم وا حسینم وا حسینا
خودم دیدم که صحرا لاله گونه
حسینم غرق در دریای خونه
حودم دیدم که زهرا مادر من
کنار قتلگاه روضه میخونه
ای حسینم چرا تنهایی و لشکر نداری
به روی خاکی اما سر نداری
بمیره مادرت مادر نداری
سر بریده ، اگر رأست به دست بی حیا بود
چرا دیگر تنت در زیر پا بود
نگاه هرزه ها بر خیمه ها بود
وا حسینا حسینم وا حسینم وا حسینا