ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر که یک دفعه سر این سفره مهمان می شود
مور هم باشد اگر ؛ روزی سلیمان می شود
سر به زیر انداختن ذاتش توسل کردن است
دردهای این حرم ناگفته درمان می شود
این کریمان لطفشان هر چند آماده ست ، لیک
نام مادر که وسط باشد دو چندان می شود
ما پدر را خواستیم و از پسر خیرش رسید
در رجب ها کاظمین ما خراسان می شود
ظاهراً عین امامی ، باطناً پیغمبری
هر که می بیند تو را ، از تو مسلمان می شود
نسل موساییِ تو طبع مسیحا داشتند
یک نفر از آن همه پیر جماران می شود
این دلِ ما سینه ی ما ، نه بگو اصلاً بهشت
هر کجا موسی ابن جعفر نیست زندان می شود
نیستم آهو ولی سگ هم به دردی می خورد
لااقل یک گوشه از صحنت نگهبان می شود