ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به شاخه ی گل احساس من لگد می زد
ز روی دشمنی و کینه وحسد می زد
مرا به جرم خطایی که مرتکب نشدم
هزار مرتبه با تازیانه حد می زد
درون سینه ی خود عقده ها ز خیبر داشت
به استناد همان مدرک و سند می زد
همیشه موقع سیلی زدن، به لبخندی
به اهلبیت نبی حرف های بد می زد
اگر اجل به سراغم نمی رسید آنجا
گمان کنم که مرا تا الی الابد می زد