ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
گیسوی خورشید می لغزید روی خیمه ها
خون و آتش می تراوید از سبوی خیمه ها
آب پشتِ تپّه ها می شُست زخم دشت را
از شرار تشنگی پر بود جوی خیمه ها
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
گیسوی خورشید می لغزید روی خیمه ها
خون و آتش می تراوید از سبوی خیمه ها
آب پشتِ تپّه ها می شُست زخم دشت را
از شرار تشنگی پر بود جوی خیمه ها