ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
زندان گرفته
حتی صدای مرد زندانبان گرفته
حتی زنی بد
از ساحتش بوی خوش ایمان گرفته
زنجیر و پابند
از استخوانهایش توان و جان گرفته
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آن شب قدر که این تازه براتش دادند
فرصت درک دعای عرفاتش دادند
گفت از : " نون و قسم بر قلم و آنچه نوشت "
جوهر و لیقه و اوراق و دواتش دادند