ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
رُخش سبزه ست و مویش مشکی و لب : قرمز اُخرا
کأنّ المصطفی قد عادَ یولَد مرّةً أخری
یقین روح محمد رفته در جسم علی اکبر
اگر ما می پذیرفتیم مفهوم تناسخ را
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
رُخش سبزه ست و مویش مشکی و لب : قرمز اُخرا
کأنّ المصطفی قد عادَ یولَد مرّةً أخری
یقین روح محمد رفته در جسم علی اکبر
اگر ما می پذیرفتیم مفهوم تناسخ را
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
چتر را می بندم و روی زمین می ایستم
زیر باران امام اولین می ایستم
اذن می خواهد به ایوان نجف داخل شدن
بین صف پشت سر روح الامین می ایستم