ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
داعش بترس از این همه گرد و غبارها
اصلاً به تو نیامده این گونه کارها
داعش بترس رحم به حالت نمی کنیم
داعش بترس از عجم از نیزه دارها
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
داعش بترس از این همه گرد و غبارها
اصلاً به تو نیامده این گونه کارها
داعش بترس رحم به حالت نمی کنیم
داعش بترس از عجم از نیزه دارها
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
چقدر پرچــم سـبز چقــدر زیبـایی
چه احتزاز قشنگ پر از شکوفایی
چه اسم های لطیفی به رقص آمده اند
چه دلنشـین و صمیمی ؛ چقدر رویایــی
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
زلفت اگر نبود نسیم سحر نبود
گمراه می شدیم نگاهت اگر نبود
مهر شما به داد تمنای ما رسید
ورنه پل صراط چنین بی خطر نبود
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ما را در این شب ها تمنا می نویسند
مجذوب وصف و وصل لیلا می نویسند
من قطره ای ناچیزم اما مطمئنم
آخر مرا هم پای دریا می نویسند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
همیشه رهسپرم سوی جاده ی خورشید
منم مسافر پای پیاده ی خورشید
چه فرق می کند از پشت ابر هم باشد
به طالبش برسد استفاده ی خورشید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مثل شروع یک جریان در مسیر رود
افتاد راه آخرمان در مسیر رود
دارد خبر ز آمدنی می دهد نسیم
لب بسته باش و باز بمان در مسیر رود
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از عربده ام پر شده میخانه ام امشب
بد مستم و بر گردن پیمانه ام امشب
سودا زده ی طره ی جانانه ام امشب
زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دل می رود به دل شدگان اقتدا کند
شاید کسی بیاید و او را سوا کند
از آیه های حمد مدد می شود گرفت
باید وسیله ای گره ی بسته وا کند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
روزی که بال میزدم اما پری نبود
روزی که حلقه میزدم اما دری نبود
روزی که باده عربده میزد حریف کو
حل میشدم درون مِی و ساغری نبود