ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ذکرت ای عباس مستم می کند
مست چون جام الستم می کند
گرچه اهل عقل تکفیرم کنند
عشق ، تاسوعا پرستم می کند
درس تاسوعا مواسات و ادب
پس ادب در هر نشستم می کند
درس عباس است درس بندگی
طاعتت یکتا پرستم می کند
روح اقدام بصیرت ساز تو
آگه از بالا و پستم می کند
شیوۀ خوب علم بگرفتنت
کار را تعلیم دستم می کند
بازهم میگویم ای مولای من
نام زیبای تو مستم می کند
ساقیا جان امیر المومنین
اکفیانی ای یل ام البنین
ای حریمت قبلۀ اهل وفا
صاحب آن بارگاه با صفا
گوشه ای از آن حرم جایم بده
تا بمانم در شبستان وفا
دست ما را هم بدستانت بگیر
دور از تو ، می شویم اهل جفا
زانچه از سلطان به سائل می رسد
محرمم کن در عیان یا در خفا
پا نهادی جای پای رهبرت
عاشقانت هم مریدت از قفا
گر تو را مولا بنفسی انت گفت
زانکه تو بودی غلام مصطفا
ای غلام مصطفی روحی فداک
درس ها دادی به اُردوی وفا
ساقیا جان امیر المومنین
اکفیانی ای یل ام البنین