ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بساط عاشقی ما به پاست این شب ها
زمان آشتی با خداست این شب ها
گناهکار قدیمی دوباره برگشته
صدای زمزمه ها آشناست این شب ها
زمان بده به زمین خورده اِی الهِ کریم
اگرمرا بزنی هم رواست این شب ها
خوشا به حال گدایی که چشم تر دارد
که گریه های سحر کیمیاست این شب ها
کنارسفره ی افطار ، زیرلب گفتم
نگفته ای به خود ، آقا کجاست این شب ها
قسم به خاک نشسته به چادر زهرا
مرا ببخش ، ببخشی رواست این شب ها
ز فتنه های زمانه خط امان داریم
چرا که نام علی ، ذکرماست این شب ها
گدای صحن و سرای شهنشه نجفم
دلم هوایی ایوان طلاست این شب ها
دل شکسته ی ما با سلام ارباب
مسافر حرم کربلاست این شب ها
سلام بر لب عطشان سیدالشهدا
سخن زتشنه لب سرجداست این شب ها
شنیده ام که سرش نی به نی عوض می شد
شکایت من از آن نیزه هاست این شب ها