متن شعر در ادامه ی مطلب
سر به زیر و زارم ، همرهم ندارم
غیر سوز و آهی ، یا قدیم الاحسان
بار من زمین است ، مایه ام همین است
اشک عذرخواهی ، یا قدیم الاحسان
عفو کن گناهِ مانده بین راهِ
غرق اشتباهی ، یا قدیم الاحسان
میزنم به هر در ، ای کریم بگذر
زین همه تباهی ، یا قدیم الاحسان
رنگ و رو ندارم ، آبرو ندارم
کن مرا نگاهی ، یا قدیم الاحسان
ای که دستگیری ، رد مکن حقیری
که ندارد آهی ، یا قدیم الاحسان
آه از این عذابت ، گر رسد خطابت
که مرا نخواهی ، یا قدیم الاحسان
از درِ تو ستار ، برنگشته یک بار
هیچ روسیاهی ، یا قدیم الاحسان
خواهری پریشان ، نوحه اش حسین جان
شد ز خیمه راهی ، یا قدیم الاحسان
ناله ها زند آه ، دست و پا زند آه
شاه بی سپاهی ، یا قدیم الاحسان
بر تنِ مطهر ، می رود فروتر
نیزه گاه گاهی ، یا قدیم الاحسان