ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شیرش حلال آنکه مرا خاک پاش کرد
نانش حلال آنکه مرا مبتلاش کرد
هر آنچه می دهد کرمش کم نمی شود
باید کریم بلکه کرم را گداش کرد
پایم اگر به سمت جهنم نمی رود
دستم توسلی به ضریح عباش کرد
موسی و خضر و یوسف و عیسی به جای خود
هنگام مشکلات ، نبی هم صداش کرد
تصویر اوست عکس تمام پیمبران
او را خداش آینه ی انبیاش کرد
کعبه برای آمدنش بود نه طواف
پس کعبه را برای قدومش بناش کرد
خیلی گره زدند به اسلام باز کرد
هر آنچه کرد پنجه ی مشکل گشاش کرد
در کودکی ش نیز علی مرد جنگ بود
پس ذوالفقار نیست اگر لافتی ش کرد
در آستان یک نخ عمامه ی سرش
باید تمام خلق جهان را فداش کرد
رد می شد از محله ی ما دلدل علی
افتاد سنگ زیر سم او ، طلاش کرد