ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
امشب دوباره شاعرت لوح و قلم دارد ، علی !
بر دوش هر قافیه اش چندین علم دارد ، علی !
در ای نکه من دیوانه ام ، عبد در میخانه ام
شمعی و من پروانه ام ، جای قسم دارد علی ؟
هرکس که تو یادش کنی همواره آبادش کنی
از غصه آزادش کنی ، هرکس که غم دارد علی !
جاروکشت حوریه شد ، جایی برای من نبود
هر حجره ی صحن شما چندین خدم دارد علی !
أَ أدخلُ یا مرتضی ؟ اذن دخولم را بده
این دل هوای بوسه بر درب حرم دارد علی !
با ختم ذکر نام تو حس تعبّد میکنم
اما چرا تسبیح من ده دانه کم دارد علی ؟
بوی رطب می آید و مستی مضاعف میشود
در زیر ایوان نجف باب الکرم دارد علی !
ای وای اگر که مشرکی با جان خود بازی کند
تنها حریفش مرتضاست ، بس که جَنَم دارد علی !
خورشید با خورشید را تا که نبی پیوند زد
گفتا که از فردا دگر دلداده هم دارد علی
سلمان مِنّا اهل بیت ، یعنی بگو با هر عرب
بر خود منازی بعد از این ، یار عجم دارد علی
"ممسوس در ذات" خدا بر ما مشخص می کند
با حق تعالی فاصله یک - دو قدم دارد علی
دیگر نیازی نیست که هر شب غزل انشا کنم
اصلاً خیالم راحت است تا محتشم دارد علی