ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آمدم سراغتان ، با همین سلام ها
آمدم بخوانمت ، با همین کلام ها
دست روی سینه خم ، می دهم سلامت ای
سید رکوع ها ، حضرت قیام ها !
بی شکیب ندبه ها ، بی قرار نوحه ها
سطر سطر ناحیه ، باز هم سلام ها
السلامِ دردها ، السلامِ مردها
سر به روی نیزه ها ، کشتن مرام ها
السلامِ العطش ، بر گلوی نازکش
مادری که کرده غش ، مشکِ خشک و جام ها
زخم ها و اخم ها ، دودها ، کبودها
خورد شد شکسته شد خواهر امام ها
وای وای عمه ات ، های های عمه ات
عمه ی تو سنگ خورد ، سنگ پشت بام ها
از کجا بگویمت ، با چه رو بخوانمت
کوفه ها و سنگ ها ، کوچه ها و شام ها
سینه مان دریده اند هندهای نابکار
زهرمان چشانده اند ، جعده ها ، قطام ها
فیل های ابرهه کعبه را گرفته اند
زیر خاک می روند ، رکن ها ، مقام ها
از رفیق و آشنا طعنه ها چشیده ام
کوفه کوفه دیده ام هتک احترام ها
کی خروج می کنی پادشاه صلح ها
کی قیام می کنی یا ابا القیام ها !