خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۲۸۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل» ثبت شده است

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دریا به چشم گریه کنانت چو شبنم است

یعنی که هرچه گریه برایت کنم کم است

شکر خدا که با همه ناقابلیمان

اشکی برای عرض ارادت فراهم است

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


" خواب یاران " " استخوانِ در گلو " یعنی همین

غافلیم و حاصل دوری از او یعنی همین

عمرمان طی شد به فکر آرزوهای بلند

سُکر جهل آرزو در آرزو یعنی همین

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نه آب بود نه آتش نه خاک بود نه باد

معلم ازلی یا حسین یادم داد

اگر که خاک در آستان او نشوم

تنم غبار هوا و سرم رود بر باد

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بر سینه ی خود می فشارم زانوی غم را

وقتی که بی تو باز می بینم محرم را

صاحب عزا با دست های خویش کوبیدی

 بر روی دیوار کدامین خانه پرچم را

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر روزِ ما به یاد عزایت محرم است

هر لحظه یک هزاره غم و اشک و ماتم است

هر شب طواف دور مزار تو حج ماست

هر سال چشم ما به عزای تو زمزم است

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


رمیده ایم بیا و شکار کن ما را

به نوکری خودت اختیار کن ما را

به پای آبله دار پیادگان حرم

بیا به کشتی عشقت سوار کن ما را

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آهی کشید گریه ی ما را درآورید

ما را کُشید و شالِ عزا را در آورید

ما داد مثل پیر جوان مُرده می زنیم

وقتی صدای گریه ی ما را در آورید

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


‏وقتی نفس گرفته ، دلم در هوایتان

‏یعنی منم که زنده ام از اشک هایتان

‏داوود من ! دوباره بخوان تا که عالمی

‏ایمان بیاورد به طنینِ صدایتان

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین

در هر عزای دل‌ شکنی فَابکِ لِلحُسَین 

در خیمه‌ ی مراثی و اندوه اهل‌ بیت

قبل از شروع هر سخنی فَابکِ لِلحُسَین

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هوای قلب حسینی ؛ دو چشم بارانی است

هوای میکده از نام دوست رحمانی است

گرفته شور محبت همه وجودم را

جدایی من و عشق حسین ویرانی است

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آمد از مادرش اجازه گرفت ، لحظه ها لحظه های آخر بود

 عکس مادر درون چشم پسر ، اشک در چشم های مادر بود

خواهرش " ان یکاد ... " را می خواند به بلندای او نسیم دمید 

گرچه بیش از خودش نشان می داد سنش از بیست سال کمتر بود

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مست از سبوی دلبرم ، از این چه بهتر !

سرخوش ز جام کوثرم ، از این چه بهتر !

چیزی ندارم محضر حیدر بیارم

غیر از دو چشمان ترم ، از این چه بهتر !

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به غمزه ای نظرت صد مه و ستاره کشید

نظاره ی تو ابوحمزه و زراره کشید

غریب هستی و چون مادرت نشد آقا

سر مزار شما گنبد و مناره کشید

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بر هم نزن نماز مرا ، بی هوا نزن

حالا که می زنی ، جلوی آشنا نزن

سجاده و عبای مرا می کِشی ، بکش

اما لگد به تربت کرب و بلا نزن

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دیدید اگر که یکسره در کنج خلوتیم

غرق محبتیم ... به دنبال وصلتیم

هجران کشیده ایم ... گناهی نکرده ایم

از دوری نگار پر از درد غربتیم

مسافر کربلا

04

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر کس برای توبه مصمم نمی شود

با صد هزار موعظه آدم نمی شود

امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم

فردا همین مجال فراهم نمی شود

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به مسجد می‌ رود معنا کند روح عبادت را

به مسجد می‌ برد با خود علی امشب شهادت را

دلیل محکمی دارد اگر در داخل محراب

فرادا می‌ کند در سجده‌ ی دوم جماعت را

مسافر کربلا

01

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گرچه پرم وا می شود با ذکر استغفارها

پرواز دشوار است با سنگینی این بارها

گرچه تو خوبی من بدم هر بار گفتی آمدم

توفیق پیدا کردم از فیض نگاه یارها

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عمری ست کشیدم به دلم بار غمت را

عمری ست کشیدم سر دوشم علمت را

عمری ست به دل نقش نمودم به خط اشک

ای خون خدا شعر خوش محتشمت را

مسافر کربلا

01

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در سینه مانده آهم ، خیلی دلم گرفته

خسته از اشتباهم ، خیلی دلم گرفته

بر نفس خود اسیرم ، از شرم سر به زیرم

از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته

مسافر کربلا

01

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عمر با غفلت گذشت و صرف قیل و قال شد

روسیاهی قسمت این عبد بد اقبال شد

اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت

بنده ات تطمیع شد ، غافل شد و اغفال شد

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


فکری برای وضع بد این گدا کنید

باشد قبول من بدم اما دعا کنید

هر کار می کنم دلم احیا نمی‌شود

قرآن به نیت من بیچاره وا کنید

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بدون عشق دلسردم ، کمی آقا نگاهم کن

سرا پا غصه و دردم ، کمی آقا نگاهم کن

درختی بی ثمر هستم ، برایت دردسر هستم

خزانم ... شاخه ای زردم ، کمی آقا نگاهم کن

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


با طعم خنده های تو دنیا از این به بعد

نشناخت فصل فصل سر از پا از این به بعد

ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان

در چهره ی تو حضرت زهرا از این به بعد

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر کسی خواسته باشد به خدایی برسد

باید از کشتی تو راهنمایی برسد

نه فقط فطرس پر سوخته ی تو حتی

بی تو جبریل محال است به جایی برسد

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گناه ، پشت گناه و گناه ، پشت گناه

چه توبه ای ؟! که فقط هست آه ، پشت گناه

جوانی است زمان رسیدن به خدا

جوانی ام همه اش شد تباه ، پشت گناه

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خانه ای که سر در آن جای چوب پرچم است

چارچوبش تکیه گاه بانویی قامت خم است

هم چو سلمان اندرونی رفتن این خانه ها

رزق هر کس نیست حرف محرم و نامحرم است

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


جز رحمت چشمان تو ، دنیا چه می خواهد

تشنه به غیر آب ، از دریا چه می خواهد

حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده

غیر از نجات ، این قوم از موسی چه می خواهد

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قیاسی ساده می بندم امامی با پیمبر را

غم موسی بن عمران و غم موسی بن جعفر را

دوتا موسی که هر دو رهبری کردند در عالم

یکی قوم مسلمان را و آن یک قوم کافر را

مسافر کربلا

012

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺷﮑﻢ ﺣﺎﻝ ﭼﺸﻤﻢ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ 

ﺳﻬﻢ ﺩﻝ ﻃﻮﻓﺎﻧﯽ ﺍﻡ ﺍﻣﺸﺐ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ 

ﺁﺯﺭﺩﻩ ﺍﻡ ﺍﺯ ﮔﺮﺩﺵ ﺍﯾﻦ ﭼﺮﺥ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮ 

ﻣﻄﻤﻮﺭﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺧﻤﻪ ﯼ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻭ ﺣﯿﺮﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ 

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما