ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آهی کشید گریه ی ما را درآورید
ما را کُشید و شالِ عزا را در آورید
ما داد مثل پیر جوان مُرده می زنیم
وقتی صدای گریه ی ما را در آورید
ما را شبیه جمع عزادارها کنید
رخت سیاه کهنه عبا را در آورید
چشم انتظار خرجی امسال هیئتیم
از شال خویش رزق گدا را در آورید
ما را عوض کنید خداتان عوض دهد
از آستین دست دعا را در آورید
ما را مریض کرده گناهان نو به نو
از تربت حسین شفا را در آورید
این دل برای داغ شما بود و شد سیاه
زنگار بسته ایم جلا را در آورید
درد و بلایتان به سر ما ، نفس دهید
بیمار آمدیم دوا را در آورید
ما را حسین کشته ؛ شما را به جدّتان
امشب برات کرببلا را در آورید