ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از خدا آمده ام تا به خدا برگردم
پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم؟
می روم پشت سرم آب مریز ای مادر
وطن مادری آنجاست ، چرا برگردم؟
من به پابوسی آن سرور بی سر برسم
وای اگر از حرمش بی سر و پا برگردم
کفن و چادر و انگشتر ، سوغاتم نیست
بگذارید که با شرم و حیا برگردم
سر پرواز به سوی غم دیگر دارم
می روم شام مگر با اسرا برگردم
دل بیمار فقط از تو شفا می خواهد
شب جمعه است دلم کرب و بلا می خواهد